آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

حکایت اولین چهار شنبه سوری زندگی شازده خانم ما

1392/2/6 23:16
نویسنده : الهه
1,127 بازدید
اشتراک گذاری

روز 4 شنبه سوری ما تازه کارگر داشتیم!

یعنی فکر کن خونه تکونی دقیقه نود!

من 5 صبح خوابیدم و 7:30  پا شدم و 8:30 وسط بازارچه تجریش داشتم وسایل هفت سین رو میخریدم و یه عالمه چیزای دیگه

یعنی فکر کن سنبل و سبزه و ماهی و لاله  و یه عالمه خرت و پرت برای خونه و آدرینا رو خریدم

یعنی اندازه یه صندوق عقب ماشین بار زدم به خودم  و اومدم خونه

داشتم از خستگی از پا در می اومدم

تا ساعت نزدیک هفت  شب هم کارگر داشتیم و خودمون هم پا به پاش کار کردیم

آدرینا هم که مثل هر روز باید بهش کلی میرسیدیم دیگه شازده خانوم رو!

  در این حین بنده یک فقره قرمه سبزی فرد اعلای تبریزی که باب  طبع همسر جان باشد هم پختم چون حضرت ایشان قرمه سبزی به روش تهرانی را دوست نمیدارند

اقای همسر هم بسیار مجاهدتها فرمودند و  بسی خسته شدند  واقعا

خلاصه شد ساعت 8 شب و یه کم کارا داشت رو به راه میشد  و من یکی که آماده غش کردن بودم

ولی دیدیم آخه اولین 4 شنبه سوری عسلمون رو که نمیتونیم همین طوری دست رو دست بذاریم

لازم به توضیحه که از صبح همسر عزیز تر از جان بنده هر نیم ساعت یاد آوری میفرمودن که ایشان نیم ساعتی باید برن بیرون و کار دارن و بدین وسیله کله کچل ما رو کچل تر از قبل فرمودند!

خلاصه همسر جان رفتند  بیرون و .....

با یک فقره کیک ویک بسته آجیل شب چهار شنبه سوری و  یه عروسک صورتی پشمالو قوقولی و یک سری شمع با عدد  دویست- بله درست شنیدید! - دویست تشریف فرما شدند منزل

تو نگو پدر نمونه جان رفته برای دختر دلبندش عروسک کادویی شب چهار شنبه سوری که مصادف شده با دویستمین روز زندگی جیگرمون  و همه مخلفات لازم در حد مقدور رو گرفته و آورده

نتیجه اش شد یه جشن کوچولوی سه نفره

البته من در حالت غش کردگی مجبور شدم برم حمام و با کله خیس و آب چکان بیام بشینم و به کار عکاسی و جشن بازی بپردازم

آدرینا چون بیرون خطرناک بود، همون جا توخونه از روی شمع 200 چند بار توسط آقای پدر از رو آتیش پرید تا این هم خاطره ای بشه برای فرداهای دختر کوچولوی ما که به سرعت داره بزرگ میشه  و ما ازش داریم جا میمونیم عزیزکم رو

 بله این بود انشای من در مورد اولین شب چهار شنبه سوری دختری  

و اما عکسها ...

این نمایی از میز سه سوت چیده شده شب چهار شنبه سوری که مصادف با دوسیت روزگی زندگی نوگلمون هم بود

نمای میز اولین 4 شنبه سوری، 200 روزگی ادرینا

 

بقیه عکسها در ادامه مطلب

 

خرسی خانم ملوس عضو جدید خانواده ما، کادوی بابایی برای امشب

خرسی خانم

بازم خرسی خانم جون

خرسی خانم

کیک شب چهار شنبه سوری که مصادف با دوستمین روز زندگی ناز گلمون هم بود و بابا زحمت ترتیب دادن سورپرایز رو کشید

کیک شب 4 شنبه سوری- 200 روزگی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)