آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

بابا نـــــــــــــــــــــــــــــازه!

1392/8/19 18:00
نویسنده : الهه
375 بازدید
اشتراک گذاری

آدرینا خانوم ما مدتیست تبدیل به پنگول خانوم شدن!

یعنی چنگ میزنه اساسی

ماشالله هیچی هم نمیخوره ولی از این طرف من ناخوناش رو تو خواب میگیرم ، 24 ساعت بعد پنگولاش زده بیرون! نمیدونم چرا این رشد رو به موهای مبارک نمیده آخه!

خلاصه من یه چنگ زدن میگم شما یه چی میشنویدها! آنچنان میسوزنه چنگش و تا یه هفته هم ممکنه خط بندازه رو صورت

منم معطل موندم که والا بچه هایی که از بزرگترهاشون خشونت میبینند یا حتی تنبیه فیزیکی میشن انقدر اظهار لطف نمیکنند به ننه باباشون که آدرینا من و باباش رو بله!

در این راستا ما دیدیم که آخه اینجوری که نمیشه ننه جان! باید کاری کرد

بعد از کمی تفکر و تعقل و به دنبال آن تمرین و ممارست حالا عملیات پنگولی به عملیات نازکردن تغییر ماهیت پیدا کرده بدین ترتیب که اوائل تا میومد چنگ بزنه (یا حتی بعد از اینکه حریف قدر اولین ضربه اش رو وارد کرده بود!)  دستش رو میگرفتم و کف دستش رو روی صورت خودش و یا صورت طرف مقابل مکرر میکشیدم و کشدار میگفتم مثلا بابا نــــــــــازه! آدرینا نـــــــــــــازه!

حالا این جوجه خودش خودکار این کار رو میکنه و همزمان نازه نازه هم میگه طوری که دل آدم غنج میره! همچین پر نارز و ادا و با صدای ظریف و لطیف و بسیار کشیده و کشدار روی حرف " ا" میگه بابا نـــــــــــــــازه  وهمزمان دستای کوشولوی سفید نازش رو از بالا تا پایین میکشه رو صورت پدر و پدر رو غرق لذتی وصف نشدنی میکنه

ازشون فیلم گرفتم در این حالت و قیافه و صداهای هر دوشون خیلی تماشائیه. انگار هر دو میرن تو خلسه :)

این بود انشای من در مورد اینکه بابای آدرینا نازه!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مونا
19 آبان 92 23:21
الهه جونم واقعاً خیلی زیبا می نویسی لحن نوشتنت طنزگونه و زیباست من که سرشار از لذت می شم وقتی پست ها رو می خونم هم از نوشتن خودت و هم کارهای این دو جوجه که این قدر شبیه به به همه از جمله پنگول شدنشون راستش من اولش خیلی نگران بودم و فکر می کردم آدرین عصبی شده ولی رفته رفته وقتی مطالعه کردم دیدم همه بچه ها اقتضای سنشونه که یا چنگ بزنن یا گاز بگیرن خلاصه اینکه الان دیگه خوشبختانه همین طور که فرمودید به جای چنگ ناز می کنه


مونا جان شما زیبا میبینی و میخونین. بله این جوجه ها به طور مشترک دارند ما ها رو بله!
والا منم مطالعه کردم دیدم میگن مرحله رشده و اقتضای سنه و اینا. ولی آخه کم کم قیافه هامون داشت شبیه این خلاف کارها که کلی خط و خطوط جای تیزی تو صورتشون مونده میشد! این بود که گفتیم چه کنیم چاره کنیم که الان خدا رو شکر مشکل تا درصد زیادی حل شده. خدا جوجه طلای شما رو هم حفظ کنه که هر روز یاید عکسش رو ببینم تا دلم براش از تنگی در بیاد. الهی با اون عکس چشمهای جمع شده اش!
شازده امیر و رها بانو
20 آبان 92 8:47
آخ از این چنگ و چول دخترا نگو که خواهر نه صورت خودش آبادی داره نه امیره بنده خدا و نه ما ولی چه میشه کرد غیر از همین که فقط بگیم نازی مامان و به قول شما تاثیر شگرفی داره این حرف چون رها هم همین کارو میکنه فقط مواقعی که امیر شدید اذیتش میکنه دیگه قاطی میکنه و نازی رو متوجه نمیشه و از پنگولای نازش برای خط انداختن استفاده میکنه
الهه
پاسخ
خوب پس چی پس؟ از الان تو سری خور بشه؟! خوب وقتی یکی خیلی اذیتش کنه باید در عوض مجازات و مکافات هم بکشه دیگه! اون آموزه قدیمی "گونه دیگر خود را برگردان" ثابت شده توصیه چرند و بیخودی بیش نیست!
مامانی باران
23 آبان 92 1:13
عزیــــــــــزم قربون اون پنجول های کوچولوش که دقیقا میدونم چه سوزشی داره و دیگه حسابی طعمش رو چشیدم که این ملوسک ما هم در حد کنده کاری با صورت مامان رفتار کرده یعنی یه بار نزدیک یک ماه جاش موند روی صورتم و ماهم دقیقاً همین روش رو پیش گرفتیم ولی اوایل نازی هم در حد کتک زدن بود!!! ولی دیگه الان خوب شده و لطیف تر برخورد میکنه روی ماه عزیزم رو چندین تا از طرف من ببوسید
الهه
پاسخ
الهی بگردم شما که خیلی بد جور هم دردش رو کشیدی. زنده باشی خاله مهربونش چه کنیم باید اینطوری کنیم شرمنده بشن، بلکه از سوراخکاری ما دست بردارن دیگه! ما هم شما رو میبوسیم مهربان