خاطرات کودکی | ثبت خاطرات کودکانه | سوال و جواب بچه داری | مشاوره انتخاب اسم | کارتون و انیمیشن نی نی دیگر
صفحه نخست پروفایل نویسنده ورود به حساب کاربری ثبت خاطرات کودک سوال و جواب بچه داری مشاوره انتخاب اسم کارتون و انیمیشن تبلیغات در نی نی وبلاگ مشاهده وبلاگی دیگر
آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

نی نی وبلاگ > این وبلاگ > آدرینا بچه سختیه یا من مامان کم تحمل؟

آدرینا بچه سختیه یا من مامان کم تحمل؟

1392/10/9 11:14
نویسنده : الهه
545 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان گلمون

ببخشید از تاخیر

خیلی مشغول بودیم

و مجبور بودیم چند روز کوچ کنیم خونه مامان بزرگ علیرغم میلمون تا بتونیم یه کار مهم که بهمون واگذار شده بود رو  با کمک مامان بزرگ و خاله در نگهداری از آدرینا به موقع انجام بدیم 

ولی زهی خیال باطل

آدرینا بسی بسی شیطون یا هر چی که اسمش رو میشه گذاشت شده

چنگ میزنه 

جیغ میزنه

کتک میزنه(!!!)

بد قلقی میکنه

غذا خوروندن بهش عرق آدم رو در میاره و در آخر تو میمونی با تلی از غذاهای پرتاب شده به اینور اونور  و یه عالمه تمیز کاری

مثل یه نی نی به شیر وابسته شده باز

یعنی یه سر داره مامان رو میدوشه و سینه های مامان مثل روزهای اول تولد آدرینا زخم و زیل و درب و داغون شدن و گریه مامان موقع شیر دادن بهش در میاد

به برکت دو باری که مامان آدرینا رو گذاشت و رفت بیرون دنبال کارش الان بیش از پیش وابسته شده و کافیه مامان برای لحظه ای در تیر رس نگاهش نباشه گرررررررررررررریه ای میکنه که بیا و ببین

خلاصه که از شما چه پنهون خسته و درب و داغون شدم کمی تا قسمتی!

حتما زود زود  با پست شاد بر میگردم و ببخشید اینهمه نالیدم!

راستی ببخشید الان  نظرات خوبتون رو  فقط تونستم تایید  کنم و در اولین فرصت زود زود میام و یه عالمه فدای مهربونی و لطفتون میشم و همه نظر ها رو جواب میدم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
هر چی دم دستمه هر چی دم دستمه و اما سلام بر بیست و هشت ماهگی! و اما سلام بر بیست و هشت ماهگی! بیست و هفتمین ماهگرد بلبل و آهوی زیبای زندگیمونم مبارک شد بیست و هفتمین ماهگرد بلبل و آهوی زیبای زندگیمونم مبارک شد دو ماه و دو سالگیت مبارک! دو ماه و دو سالگیت مبارک!

نظرات (5)

مامان مریم
10 دی 92 11:37
الهه ی عزیزم بچه ها همشون تو سال دوم شیرخوارگی خیلی وابسته تر میشن مخصوصا آخراش..اونقدر که خودت تصمیم میگیری هرچه زودتر تمومش کنی..!خودم چون شاغلم مهتاب از همون اول به نبودنهای من عادت کرده وخیلی بهم وابسه نیست..این نیز بگذرد الهه جان ..برای همین غرزدنا هم دلت تنگ میشه
الهه
پاسخ
مرسی از راهنماییهات و اطلاعاتی که دادی مریم جانم. وای اصلا دوست ندارم موجود غرغرویی باشم ! چه میدونم، گاهی آدم کم میاره، خسته میشه. طفلی بچه های الان از خیلی بچگی کردنها محرومند فشارش هم رو خودشونه و هم رو ماها. ممنونم ازت عزیزم
مامان شاران
11 دی 92 18:49
الهه جون سلام امیدوارم خوب باشی بالاخره هربچه ای بالا پایین داره
الهه
پاسخ
سلام به روی ماهتون. ممنونم. بله. درست میگین ولی بعضی وقتا سربالایی ها یه جوری طولانی میشن که...
مامان مهيار
11 دی 92 23:16
عزيزم نگران نباش بچه ها هر دوره يه اخلاق از خودشون نشون ميدن منم با مهيار همين برنامه ها رو دارم دوباره خوب ميشن، ما كه نديده عاشق شازده خانم و مامان الهه شديم
الهه
پاسخ
مرسی از دلداریتون عزیزم! همه امیدمون به همون دوره سر پایینیه! قربون شما برم. شما خیلی لطف دارید. ما هم خیلی ارادت داریم خانوم به شما و گل پسر 22 ماهه مون!
مونا
11 دی 92 23:16
نه قربونت برم نه شما مامان کم تحملی هستید نه آدرینا بچه سختیه من فکر می کنم همه بچه ها سختی های خاص خودشون رو دارن هر کدومشون هم به یه نحوی ولی اینقدر شیرین زبونی و شیرین کاری دارن که این بدقلقی ها دیگه دیده نمی شن و با یه خندیدنشون همه اینا یادمون می ره الان آدرین هم تمامی کارهای آدرینا رو انجام می ده گاز می گیره جیغ می زنه چنگ می ندازه و .... ولی در عوضش یه کارایی می کنه که قند توی دل من و باباش آب می شه. اینجوریه دیگه
الهه
پاسخ
مرسی از درک و دلداریتون. ولی نه به خدا من دیگه با یه خنده اش خ...ر نمیشم!!! بابا اون چند روز یعنی پوستی ازم کند که بیا و ببین. درست مثل زنان کتک خورده شده بود قیافه ام!
مامانی باران
15 دی 92 1:59
الهه عزیزم سلام ببخش عزیزم که نتونستم زود برات پیغام بدم باور کن دو سه باری اومدم ولی هر بار به علتی نشد ... آیا لازمه بگم که ما هم همین روزهای سختی و سربالایی رو میگذرونیم ...؟!!! یا احیاناً اگه اضافه کنم که مواظب تقلید سریع فرزند دلبند خود باشید...! این قندعسل خونه ما که تا چند تا حبه قند مثل خودش دید که برای هر درخواست کوچیک و بزرگی دنیایی از جیغ و فغان و حرکات آکروباتیک راه مینداختند فقط محض اینکه از قافله همسن های عزیز خودش عقب نیفته دقیقا پس از بدرقه کردن میهمانان گرامی این ماموریت خطیر رو استارت زده و به هیچ عنوان قصد انصراف و حتی کمی تخفیف هم نداره ...
الهه
پاسخ
سلام به روی ماه بهترین مامان مرضیه دنیا خواهش میکنم عزیزم این چه حرفیه وای میتونم کاملا صحنه رو تجسم کنم! ولی مثلا غذا چپوندن تو دهن رو که از بقیه قند عسلها یاد نمیگیرن که! البته این جانب مطالعاتی فرمودم! و به این نتیجه رسیدم که به بعضی از این جیغها و فغانها نباید اهمیت داد و الا کلاه خودمون و نی نی مون پس معرکه ست.خدا به صبر و توان بده خواهر با این فینقیلی های زور گو!