به سلامتی و خیر و خوشی آدرینا خانوم یک و نیم ساله شد امروز!
عزیز دلم امروز یک سال و نیمش شد
نمیدونم چرا حتی بیش از تولد یکسالگیش ذوق داشتم
همش تو دلم قند آب میشد!
جای همه دوستانمان خالی جشن و مهمانی تولد یکسال و نیمه شدن آدرینا خیلی خوب و شاد و با صفا و صمیمی برگزار شد
همه چی خوب و عالی بود و خوش بودیم
هوای بسیار بسیار عالی هم مزید بر علت بود و مهمانهامون سرمست بودند از هوای گاه بارانی و گاه آفتابی ، گاه طوفانی و گاه آرام و همه مون دلمون میخواست بچسبیم به پنجره ها و با لذت آسمان و زمین رو تماشا کنیم.
آدرینا هم بسیار زیبا و خانوم و شیرین بود و حسابی بیش از پیش دلبری کرد از همه
با بلبل زبونیهاش همه رو متحیر و شاد و ذوق زده میکرد
بچه ام استادی شده در برگزاری مراسم تولد
و امروز برای بار اول به تنهایی و بی کمک شمعش رو پوف کرد!
و حتی حتی
کادوهاش رو خودش باز کرد! فکر کن!
با جمع آهنگ تولد مبارک خوند و کیک خورد و رقصید
آدرینا مزه شیرینی دوست نداره ولی امروز دو سه تیکه کوچولو از کیکش خورد و من به شوخی گفتم الان میفهمه که 18 ماهه چه کلاهی سرش رفته لب به کیکهاش نزده!
جاتون خالی کیکمون بسی گوگولی و بســــــــــــــــــــــــــــی خوشمزه بود
ابن پشمهای کیکه رو میبینید؟! فکر کن سر این پشمها دعوا بود از بس خوش طعم بودن! یک جور طعم کم شیرین کاراملی نسکافه ای داشتن این پشمهای آقا خرسه مون!
راستی به این نتیجه رسیدم اگر آدم بتونه هماهنگ کنه و به کارهاش برسه چقدر مهمونی ظهر بهتر از مهمونی شبه
کمتر همه شامل مهمانها و میربان عجله دارن
وقت بیشتری برای دور هم بودن هست
بیشتر خوش میگذره و همه بیشتر میتونند مزه مهمونی رو حس کنند
و از همه مهمتر بعد از یه ناهار دلچسب و شیطونی و بگو بخند و سرمست شدن از هوای خوب در صورتی که مهمونها با هم صمیمی باشند میشه 20 نفر رو دراز به دراز کنار هم برای قیلوله عصرگاهی ردیف کرد! و کلی حس نوستالژی از دور همی های بی نطیر و تکرار نشدنی ایام قدیم خانواده ها و فک و فامیلهای ایرانی رو زنده کرد و تجربه کرد
خلاصه که جاتون خالی خوش گذشت و روز خوبی بود
خدایا این دلخوشیهای ساده و کوچک ولی عظیم را از ما نگیر، آمین.