گفتگو های مادر دختری و پیشرفت مهارتهای گفتاری شنیداری
توضیح: این مطلب روصد و بیست سال پیش (حدودا اوائل آبان) نصفه رها کرده بودم بنا براین خیلی از این ها الان قدیمی شدند! ضمنا تاخر و تقدم زمانی هم رعایت نشده با عرض معذرت و اصلا بعضی ها مربوط به قبل یکسالگی هستند.
-آدرینا هاپو چی می گه؟
-هاپ، هاپ (با تاکید روی پ)
-آدرینا پیشی چی می گه؟
-میــــــــــــــو، میـــــــــــــــو! (صدا تا جای ممکن نازک و عشوه ای و کشدار و دلبرانه!)
-آدرینا بع بعی چی میگه؟
- بـــــــــــــــــــــــع!
-آدرینا کو؟
ای یا ها ( یعنی ایناها! در حالیکه با دستش میزنه تو سینه خودش!)
-آدرینا مامان کو؟
_میخنده و با انگشتش به من اشاره میکنه (اون خنده و نگاه اولیه اش یه جوریه که انگار داره عاقل اندر سفیه میخنده به اینکه یه نفر بپرسه خودش کجاست !)
-آدرینا دندونت کو؟
- سریع انگشت اشاره یه میره سمت دندونهای جلوی پایین( و البته یه مدت مشغول عملیات خوشمزه دست خوردن و دست را تا آرنج در حلق فرو کردن میشه!)
-آدرینا چشمت کو؟
_انگشت اشاره درست مثل صمد آقا میاد تو چشم من! (نمیدونم چه حکمتیه چشم فقط چشم من رو به رسمیت میشناسه! از چشم من مایه میذاره دیگه!)
آدرینا موهات کو؟
- موهای فرفری در قسمت فرق سر یه چند ثانیه کشیده میشن به سمت بالا!
-آدرینا گوشت کو؟
- دستش سریع میره رو گوشش
-آدرینا دماغت کو؟
دست میره سمت بینی و خودش شروع میکنه به گفتن فین فین! (من دست و صورتش رو شستنی بینیش رو با گفتن فین فین تمیز میکنم. وقتی میگم فین فین نفسش رو میده بیرون از بینیش!!
ضمنا
- ما تا عدد دو هر چیزی رو میشماریم ( 11 ماهگی)
-تا عدد پنج انگشتهای مشت شده مامان رو یکی یکی باز میکنیم و میشمریم. (از یکسالگی)
- بالاخره طلسم شکست و آدرینا بله گفتن رو یاد گرفت (خیلی وقت بود سعی میکردم بله گفتن رو بهش یاد بدم ولی عجیب بود که این دختر خانوم که انقدر طوطیه از تکرار کردن این یه کلمه امتناع میکرد. البته سلام هم در همین بلاک لیست قرار داره هنوز!)
الان گاهگاهی در جواب صدا کردن اسمش جواب میده: بــــــــــــــــــــ ل (با فاصله و جدا میگه)
همین طور ازش بپرسیم آدرینا حالت خوبه باز یه بـــــــــــــ ل تحویلمون میده :)
- در جواب کسی که بگه سلام علیکم دستش رو برای دست دادن دراز میکنه! (دست دوست خوبم کلاله جون درد نکنه که این رو قبل یکسالگیش یادش داد)
دامنه لغات خیلی خوبی داره خدا رو شکر.
تقریبا هر کلمه ای رو به روش خودش ولی به نحو قابل تشخیص و درک تکرار میکنه.
کلماتی رو هم خیلی قشنگ و واضح میگه.
یکی از قشنگترین هاش کلمه "بچه" هستش!
انقدر قشنگ و شیرین و ملوس این کلمه رو میگه که باید خیلی خود دار باشیم که قورتش ندیم بره تو دلمون! بهش میگم جوجه تو خودت بچه ای ! همچین میگه بچه که انگار ننه 120 تا بچه ست!
یه عالمه هم حرفایی میزنه که فقط خودش میفهمه ولی من خیلی جدی وقتی میره رو مود سخنرانی به زبون خودش یا همون حرفاش رو تکرار میکنم یا یه سری حرف به زبون اون یا زبون خودمون در جواب میگم و این قبیل مکالماتمون ممکنه حتی چند دقیقه طول بکشه. این اتفاق به خصوص موقع عملیات خوابوندن زیاد می افته.
و یه عالمه چیزای دیگه که الان ذهنم یاری نمیکنه :)
پی نوشت:
- یادمان آمد اضافه کنیم که آدرینا مفهوم افعال بشین پاشو برو بیا بده بگیر و دراز بکش رو خوب میفهمه. این آخری رو خیلی بامزه انجام میده یعنی وقتی بهش میگم آدرینا دراز بکش سریع میدوه میره به شکل دمر و در حالیکه سرش رو به یه طرف گذاشته ولو میشه رو بالشت و شروع میکنه لبخند دلبرانه و مستانه زدن چون میدونه همون موقع مامان میره و هزار تا بوسش میکنه لوسش میکنه نازش میکنه.
- باز هم یادمان آمد که دخترمان در شعر تاب تاب عباسی به خصوص با تاکید روی عباسی ما رو خیلی شیرین همراهی میکند.
- یه چیزهای شبیه شعر و کلمات وزن دار هم از خودش در میاره که من نمیدونم چطوری باید تایپشون کنم. چون جای حروف صدا دار روی کیبورد رو نمیدونم!