آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

شلوار بیپوشم!

امروز بعد از صد سال بابا خونه بود . چون چند وقتیه که بابای خونه ما حتی روزهای تعطیل و جمعه هم مجبوره بره دنبال سرو سامان دادن به کارهاش. داشتیم با بابا حرف میزدیم دیدیم آدرینا یکی از شلوارهاش رو از کمدش در آورده و میگه: شلوار بیپوشم!  و نشست زمین و مشغول شد. ما همین طور مشغول صحبت بودیم که یهو دیدیم دخترمون تر گل  ورگل و خوش تیپ و شلوار پوشیده داره رژه میره ! من و باباش حیران شدیم و در یک آن با هم گفتیم هورا! آدرینا بلده شلوارش رو بپوشه و کلی تشویقش کردیم. اینم شد مزه خاص این روز تعطیل ما که دخترمون به طور خودجوش تصمیم گرفت دیگه خودش شلوارش رو بپوشه. البته طبیعتا سرعت در آوردنش بیشتر از پوشیدنشه که اونهم مطمئنا بعد از چ...
23 ارديبهشت 1393

اولین شبی که آدرینا بدون مامان خوابید

امشب یکی از دوستان قدیمی و خیلی صمیمیمون که از اساتید و موزیسین های بزرگ این آب و خاک هستند کنسرت داشتند و باید میرفتیم کنسرت.  بعد از کلی برنامه ریزی و فکر و تفکر با توجه به ساعت و شرایط قرار شد مامان بره و دختر و پدری با هم بمونند خونه. طبیعتا خیلی نگران تایم خوابت بودم. هزار بار اس ام اس و پیغام پسغام و چک کردن...آخر سر 10:30 بابا پیام داد آدرینا خوابید. هم خوشحال بودم هم دلم گرفت. ظاهرا سراغ گرفته بودی و  در جای جای خونه با هم دراز کشیده بودین تا نهایتا خوابت برده بود ولی ته دلم ناراحت بودم نکنه دل دخترم غصه دار شده باشه؟ نکنه رنجیده باشه؟ نکنه با شادی و خیال راحت نخوابیده باشه؟ نکنه...؟ اگر حتی هزار تا از این سوالها هم د...
19 ارديبهشت 1393

فردا روز بزرگیست! کلاس شنامون آغاز میشود!

اول لطفا همه جیغ دست هورا! دارم از امروز وسایلامون رو آماده میکنم ! انقده که من  ذوق و هیجان  دارم آدرینا نداره! (سوال از خودم: آیا آدرینا میدونه فردا قراره کجا بره که مثل شما ذوق داشته باشه؟!) پوشک ضد آبمون از کانادا اومده، مایومون از آلمان،  حوله مون همون مادر کر از نوزادیمونه، دمپایی هامون نیکتا ساخت وطن که از شعبه بازارچه تجریش خریدیم . اون مچ بند آبی هم کارت عضویتمان میباشد! جل الخالق چقدر تکنولوژی پیشرفت کرده! یعنی این ماس ماسک رو میگیریم جلو یه دستگاه کوچولو ورود خروج میشیم! خوب الان آدرینا ماشالله 20 ماهشه و این یعنی بیش از دو ساله ننه آدرینا نرفته استخر. خوب هم ذوق شروع کلاس آموزشی آدرینا رو دارم و هم...
13 ارديبهشت 1393

حالا دیگه واسه من شعر میخونه!

روز 26 اسفند 92 تو راه جشن مدرسه کودکان کار و خیابان دارم شعرمیخونم که آروم نگهش دارم یه لحظه گلوم خشک میشه و یه pause کوچیک دارم تا بیام ادامه بدم میبینم یه فرشته کوجولو با صدای نرم و نازک و زیبا و آسمونیش داره برام ادامه شعر رو زمزمه میکنه اول گوشهام رو باور نمیکنم. شوک میشم! شاد میشم! ذوق  میکنم!  ولی به خودم میام و مسلط میشم و ادامه میدم شعرم رو و باز ادامه میده و باز و باز و باز و رسما دخترم وارد جرگه شعر خوانان دنیا میشه! البته مدتهاست خیلی وقته که با زبون خودش ریتم های موزون رو تولید میکنه که من بهش شعر های آدرینا میگفتم ولی الان میبینم که درست حسابی و با تلفظ عالی داره سهم خودش رو در شعر خوندنمون ادا م...
28 فروردين 1393

باورنکردنی- breaking news! - اولین شبی که بدون می می و گریه خوابیدیم

ماجراهای خوابوندن آدرینا در این روزها و شبها بماند برای بعد ولی این رو ثبت میکنم تا یادم بمونه که امشب اولین شبی هستش که آدرینا بدون می می و بدون گریه و زاری خوابیده و من خیلی خوشحالم و در پوستم نمیگنجم حتی اگر از فردا شب همون آش و همون کاسه قبلی باشه هم من باز خوشحالم یعنی انقدر هر شب داره اذیت میکنه و اذیت میشه که یه شب مرخصی هم خودش کلی هستش! بنا بر این با صدای بلند و رسا عجالتا عارضم که: آخ جوووووووووووووون! البته بماند که دختر طلای ما امشب پوستی از مامان بابا کند که واسه خودش خاطره تاریخی شد گفتیم زیر بارون بریم ددر یه کم گشتیم  و بعد سر از رستوران گیلار در آوردیم آتیشی سوزوند ها یعنی هراز بار دوغ ریخت زمین از...
11 فروردين 1393

یک اتفاق مهم، خبر جدید

بدون شرح!   اصلا این یکی از مزایا و تجربه های بی بدیل و اختصاصی دختر داشتنه! نگید برای پسر هم میشه لاک زد که خودتونم میدونید دارید کار عاریه ای میکنید!  بعد از 150 سال داشتم برای ناخونای پام لاک میزدم اومد که کون فیکون کنه لاک رو. منم برای یکی از شصتهاش زدم. آی ترسید گریه کرد که بیا و ببین و پاش رو زمین نمیذاشت!! بعد که لاکهای خودم تموم شد هی پاش رو می آورد میچسبوند کنار پای من که یعنی ما هم بله! و تازه فهمید به عجب خوب چیزی ست این لاک. تا اینکه یکی از اقوام که اومده بودن عید دیدنی و شام خونه مون برای همه انگشتهاش رو زد و کلی گوگولی تر تر شدن پاهاش. الان هم حتی اگر بیرون باشیم یهو هوس میکنه پاهاش رو نگاه کنه و با لذ...
6 فروردين 1393
1