یه مامان پر در آورده در آسمان از حسهای خوب
داره پنگول میده
همین الان
داره به بچه ها آموزش میده که برای قدردانی از مامان لازم نیست حتما کادوی گران قیمت بدیم
مجری به بچه ها میگه بچه ها بگید مامان روزت مبارک و بعد....
دخترم با یه لبخند معنی دار و مهربون و ملیح و دلبرانه بهم نزدیک میشه و بهم میگه : مامان روزت مبارک!
و بغلم میکنه و مثل پیشی ملوسه خودش رو تو بغلم جا میکنه
انقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که بلافاصله اشکام جاری شد!
اصلا قلبم لرزید به خدا!
اصلا انتظارش رو نداشتم!
برام اصلا مناسبت این روز هیچ وقت تو زندگیم و عمری که تا امروز از خدا گرفتم مهم نبوده و نیست
برام حسهای انسانی جاری در روزانه هامون مهمه
و من به خوبی امرزو این حس رو دریافت کردم
چون دختر من که اصلا نمیدونه چرا مجری اصرار داره به مامان باید تبریک گفت و قدر مامان رو دونست
برای من مهم اینه که دخترم تونست کاملا حرف مجری رو درک کنه . مهم اینه که دخترم بزرگ شده و خدا رو شکر سالم و به هوشه و متوجهه آنچه در اطرافش میگذره هست
مبدونم که معنی " مبارک" رو میدونه
برای من مهم اینه که دختری دارم سالم و مهربان که توانایی حرف زدن و شنیدن داره
و برای من مهم اینه که دخترم درک کرده که مامان روزت مبارک یعنی یه حرف خوبی که داره به مامانش میزنه
خدایا شکرت برای اینکه بچه هامون سالم و رو به رشد هستند.