آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

دختری که کفش دوست نداشت

1392/9/20 17:48
نویسنده : الهه
361 بازدید
اشتراک گذاری

یه زمانی یه دختری بود از هر چی کفش و جوراب بیزار

یعنی حتی وقتی خیلی خیلی کوچولو بود در اولین فرصت پاپوش و کفش و جورابش رو در می آورد و به گوشه ای پرتاب میکرد.یعنی جنگی بینمون بود تا از خونه در بیاییم بیرون. از ما پوشوندن و از حضرت ایشان به طرفه العینی در آوردن و پرت کردن. نشون به اون نشون که تو بعضی از عکسهای تولد یکسالگیش به لنگه کفش به پاش هست درست مثل سیندرلا! و لنگه بعدی را در اون وانفسا به گوشه ای پرت کرده بود که در اواخر مهمانی یافت شد . و یا این عکس که با وجود اینکه در صندلی ماشینش سفت و قرص و  محکم بسته شده انقدر با نوک پنجه این یکی پا به پشت اون یکی پا زد تا ... اینطور شد!

و حالا...

همون دختر گوگولی مگولی کفش گریز

یه سره پای کشوی کفشهای دراورشه

هر لحظه یه کفش رو در میاره

و با ددر ددر گفتن و اه اه گفتن بهم میفهمونه که کفشش رو بپوشونم

و با خوشحالی در حالیکه کفشاش به پاشه با سرعت نور میدوه (ماشالله به شما مادر جان!)

و خلاصه که الانه عالمی داره با کفشهاش.

پی نوشت:الهی بگردم که این بچه ها رو با این هوای داغون و آلوده و از طرفی سرد نمیشه بیرون برد. هر روز بهش میگم فردا میبرمت ددر ولی شرایط آب و هوا اجازه نمیده. انقده ناراحتم که اول فصل بدو بدو این بچه ها خورده به فصل سرما و نمیشه بیرون رفت و باید خونه نشین باشیم بیشتر اوقات.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مونا
20 آذر 92 20:12
بله بله درست می فرمایید خواهر جان این موضوع برای کلاه و دستکش هم صدق می کنه قربون اون پاهای کوشولوش بشه خاله
الهه
پاسخ
بیا بغلم همدرد من! البته الان کلی خانوم شده که هیچ، خودشون تمایل به کفش پیدا کردند حضرت ایشان!
مامانی باران
21 آذر 92 15:56
پس همه این فسقلی ها با این قضیه مشکل داشتند !!! عجب ! من که حسرت به دل مونده بودم باران کفش هایی رو که براش خریدم پنج دقیقه توی پا نگه دار ولی الان دقیقاً مثل دوستش شده و سرخود علاقه نشون میده پس نتیجه میگیریم زود بوده براشون ولی امیدوارم ما در مورد گل سر و هدسر هم چنین تمایلی رو تجربه کنیم درمورد هوا واقعاً سخت شده از بس که این طفلی ها عشق ددر دارند و میریم بیرون هم مریض میشن ...
الهه
پاسخ
بلی بلی! زود بوده ولی اگر اونموقع براشون نمیپوشوندیم اصلا با این مقوله آشنا نمیشدن. پس نتیجه میگیریم ما خیلی کار خوبی کردیم و اونا هم دستشون درد نکنه کچل کردند ما رو با کفش در آوردناشون! یعنی میشه یه روزی آرایش موی سر دوست داشته باشند؟! آره عزیزم این درد مشترکه دیگه، نمیشه بردشون بیرون
مامان مریم
22 آذر 92 8:51
ای جوونم قربون اون پاهای کوپولوش بشم من..وااای یعنی ما مادرا چقدر حس ها و تجربه های مشترک داریم... درست میگی عزیزم آدرینا رو آب و هوا تو خونه حبس کرده مهتاب مارو تو شهرستان تنبلیه مامانآخه وقتی میبریمشون بیرون باید بزور برشون گردونیم
الهه
پاسخ
خدا نکنه خاله مهربونش، بله! همین اشتراک هاست که حس دوتی رو تقویت میکنه ای جان که مهتاب جونم زورش زیاده ، زورش به مامان بابا جونش میرسه!
مامان مهيار
22 آذر 92 16:06
مشكل هميشگي من تازه اگه عجله هم داشته باشي كه ديگه كلافت ميكنن جالب اينه كه اين وروجكا همشون عاشق ددرن
الهه
پاسخ
وای وای نگو! هزار بار عرق بریزیم و کفش به پا کنیم و سه سوت در بیارن!
مامان شاران
22 آذر 92 19:25
عزیزم حالا اولشه چندماه دیگه لباساش و کفشهاش هم خودش انتخاب میکنه وبرنامه ها دارند گوگولی ها
الهه
پاسخ
ای جانم که شارانم چه بلاها سر مامان جونش میاره و ما هم در آینده بله!
مامان محیا(ارام جانم)
13 دی 92 22:10
ای قربون پاهای بامزت.حالا دخمل من عاشق جورابو کفش بود هرکی میومد خونمون جوراباشومیپوشید
الهه
پاسخ
خدا نکنه. زنده و سلامت باشیدو خدا فرشته کوچولوتون رو حفظ کنه.