آدرینا به مامان سکته میده!
داریم پوشک عوض میکنیم رو تخت مامان و بابا
و طبق معمول ماهی میشی و میخواهی شنا کنی!
بدنت رو مثل کمان میکنی و هزار تا پیچ و خم میدی به خودت
هر کس من و شما رو ببینه یاد تصویر کشتی کج زنان می افته!
بعد در یک لحظه که چه عرض کنم در عرض صدم ثانیه یهو میبینم نیستی زیر دستم و لب تختی
وای خدا
دلم میریزه و میپرم بگیرمت
یعنی چطوری در عرض صدم ثانیه غلت زنان خودت رو از یه طرف تخت میرسونی طرف دیگه اونم با این سرعت؟!
به خدا سکته کردم
یعنی دور از جونت با مغز می اومدی زمین
باشه باشه هی سکته بده من رو
نوبت ما هم میرسه
سوال از خودم: نوبت ما هم میرسه؟! وقتی منطقی فکر میکنم میبینم تهدید تو خالی بیش نیست!
پی نوشت: خنده ام میگیره بادم میاد که هلوی من درست مثل یه قلتک با سرعت نور داشت قل میخورد دور خودش رو تخت! ماشالله به شما مادر!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی