آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

فقط برای تو؟! نه نه! فقط برای غذا خوردن تو!

1392/5/25 20:01
نویسنده : الهه
341 بازدید
اشتراک گذاری

در راستای تلاشهای مذبوحانه دائمی مامان برای غذا خوراندن، شیر خوراندن و داروخوراندن  به شما هر چند وقت یکبار ادوات و تجهیزاتی خریداری میشه در حدی که الان یه جورایی  تو خونه مون واسه خودمون یه مجموعه دار به حساب می آییم !

آخرین بار یکشنبه 6 مرداد رفتیم براتون اینا رو همراه با یک تاب برقی که صندلی غذا  هم میشه خریدیم به امیدی که  مجموعه این وسایل  حتی یک اپسیلون بتونه خوراندن انواع چیزهایی که باید بخوری رو تسهیل کنه

البته از اونجایی که مگه میشه رفت بیرون ولی جی جی می جی واسه دختر گلی نخرید؟! اینا رو هم براتون خریدیم خانوم خانوما 

بعد هم از اونجایی که من و شما خیلی بیرون نمیریم و اونروز از قضا نگو خیلی روز آلوده ای بوده جفتمون حالمون بد شد و به غش و ضعف و تهوع افتادیم و بابای بیچاره نمی دونست من رو بگیره یا شما رو، و واقعا این تیکه اش به هر سه مون خیلی خیلی خوش گذشت!

تازه وقتی فاکتور ها رو نگاه کردم و دیدم نسبت به همین چند ماه پیش ما همه چی رو 2-3 برابر پول دادیم و خریدیم یه بار دیگه به غش و ضعف افتادم ننه جان!

یعنی کی فکر میکرد که در عرض سیم سوت ثانیه نزدیک یک میلیون و خورده ای  خرج شده باشه؟! حالا بعدا که بزرگ شدی اینارو خوندی نگی ننه ام خسیس بود ها ! الانه که من این مطلب رو برای شما مینویسم  یک میلیون تومن حدود 300 دلار میشه بابا. ولی مطمئنا و احتمالا تا شما این مطلب رو بخونی یک میلیون تومان پول آدمس بچه تون هم نیست و تازه  تا اونموقع کلی صفر هم از واحد پول کسرشده !

خلاصه چه درد سرت بدم که تا بیاییم خونه و یه دست و رویی آب بزنیم و حالمون جا بیاد شد نصفه شب و حالا مگه شما دیگه میخوابیدی؟! مگه یه رحمی به دلت برای این ننه بابای بیچاره خسته مریض احوالت میامد؟! باباتم که اصلا صبح زود نمیخواست بره سر کار ! واسه همین تا پاسی از شب پوست ما رو کندی که دستت هم درد نکنه . به خدا اگر ناراحت باشم الان بعد این دو سه هفته!

حالا آیا اینها به درد خورده یا نه تا الان؟ خوب داروخوری و سرلاک خوری و توری میوه خوری به اسباب بازیهای گول زنک زمان دادن غذا به شما تبدیل شده

 دریغ از یک بار لب زدن به اون سرلاک خوری بدبخت که اینهمه هم دنبالش گشته بودیم انقدر که  وقتی پیداش کردیم قیافه مون شبیه مادر پدری که پس از سالها جدایی فرزند گمشده شون رو پیدا میکنند شده بود!

شیشه شیر ها هم خوب حد اقل شما که تو خواب یواشکی شیر خشک داده میشی به اون درد خوردن ! تاب برقی هم گاهی به مدت 2-3 دقیقه ای تاب برقی میباشد و ممکنه توش بشینی و الا ظاهرا مصمم هستی که دیگه تو هیچ صندلی غذایی نشینی!

لباسها هم که ایشالله می  پوشی، به اونا هنوز جای امیدواری هست!

خواهش: دخترم جون مرگ مامان انقدر ناز و نوز نداشته باش برای غذاخوردن. مامانت انقدر غصه میخوره، حرص میخوره ، مریض میشه پیر میشه میمیره بی ننه میمونی ها ننه جان! از ما گفتن!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان سهند و سپهر
26 مرداد 92 8:36
ممنون كه به ما سر زدين . متن نوشتارتون خيلي جالب و زيباست . آفرين. واي امان از غذا نخوردن نيني ها. چه وسايل خوشگلي گرفتين براش. خوشبحالش.


ممنون از تعریفتون. شما خیلی لطف دارید. یعنی دو قلوهای سحر آمیز هم؟! خدا به دادتوون برسه خواهر ما از دست کم خوریهای یکیش جون به لبمون رسیده چه برسه دوبله بخوان حرص بدن نازنین ها! بوس برای دوقلوهای شیرین
شازده امیر و رها بانو
27 مرداد 92 3:07
سلام الهه عزیزم وسیله های جدید آدرینا جونم مبارک باشه خانومی نمیخوام نا امیدت کنما خیلی خوبه که تلاش میکنی آدرینا غذا بخوره اما از اونجایی که امیر من هم همینجوری بود بهت میگم نکنی اینکارارو گلم بابا بچه ای که بخواد غذا بخوره بخدا احتیاج به اینهمه وسیله نیست من برای امیر دقیقا همین کارهارو میکردم اما دریغ امیر به زور یه قاشق غذا میخورد الانم همینه البته انشاالله که آدرینا به غذا میافته با میل خودش گلم به زور نده تورو خدا

سلام مریم جان، ممنونم. نه نا امیدم نکردین! راست میگید. من وظیفه ام ارائه کردن بهترین ها تا جایی که در توان دارم هستش. و الا یه روز میخوره یه روز نه.منم اصلا زورش نمیکنم چونن میخوام برای قوی شدن جسمش روحش رو داغون کنم. میسازیم با هم دیگه خواهر جان! آدرینا یه چند روز اینوره یه چند روز اونور. وقتایی که دهنش قفل میشه احتیاج به محرک حواسی به خصوص بصری داره. اینا و خیلی خنزر پنزر ها در این راستا به یاری می شتابند!