آدرینا نه تنها از دیوار راست بالا میره بلکه از بالای دیوار راست پایین هم میاد!
ورودی هال به راهرویی که منتهی به آشپزخانه ست رو با چند تا تشک مسدود کردیم چون دختر گردشی ما به جیک ثانیه خودش رو میرسونه دم در آشپزخونه و من از هره تیز دم پله ورودی آشپزخانه میترسم که بهش آسیبی برسونه
دیروز مشغول کار بودم و بلند بلند با آدرینا حرف میزدم که مثلا سرگرم باشه و حس کنه کنارشم. یه لحظه دیدم یه پیشی ملوس سفید پوش با یه جفت چشم تیله ای وایساده تو آستانه آشپزخانه و داره بربر بهم نگاه میکنه!
خشکم زد! و اومدم بررسی کردم و فکر کردم دختری با اون بدن منعطفش خودش رو به زور از کنار تشک ها رد کرده و خودش رو رسونده به من
امروز چیزی دیدم که فهمیدم زهی خیال باطل! حضرت ایشان خیلی شیک از تشک ها با اونهمه ارتفاع میگیره و میره بالا و بعد بالا که رسید خودش رو سر میده پایین! به همین شیکی و راحتی!
امروز با باباش صحنه رو با دوربین شکار کردیم و ازش تونستیم فیلم بگیریم و فیلمش از اونایی شد که بذاری اینترنت غوغا میکنه! چون اصلا میزان سرعت عمل و عقل و انعطاف پذیری یه دختر کوشولوی یکساله باور پذیر نیست! فیلمه رو میبینم غش میکنم از خنده که با چه تلاشی و در عین حال چه خونسرد و ماهرانه عملیات خودش رو انجام میده
پی نوشت: آدرینا اصلا از چند روزگیشم از هیچ جور محدودیت و یا حائلی خوشش نمی آمد . الان که دیگه اصلا واویلا! فکر کنم از این تشکها متنفره و فکر کنم باید برم زودتر از بهار نرده حائل بگیرم. کلا به محض اینکه هر جور محدودیتی براش ایجاد بشه واکنش شدیدی نشون میده و به سمت مانع هجوم میبره! و من موندم که انشالله که تا بزرگ بشه یا وضع فرهنگی کشور بهتر شده باشه و یا در غیر اینصورت ایران نباشه و الا با این جامعه و وضع فرهنگی فعلی و با این همه محدودیتها خدا به داد ما برسه با واکنشهای سرکار خانم ثمره عشق!