متن یکی از اولین مذاکرات مهم و رسمی مامان و آدرینا
بعد از چند بار اجرای تمرینی - آموزشی:
مامان: آدرینا عشق مامان کیه؟
آدرینا(در حالیکه دستش رو میزنه به سینه اش): من! من! من! من!
مامان:آدرینا عزیز مامان کیه؟
آدرینا : من! من! من! من!
مامان؟ خوب معلومه دیگه غش میکنه! ضعف میره ! قربونش میره و فداش میشه :)
پی نوشت: همه دوستان ببخشند. بلاچه شده. شبا هم تا دیر وقت درگیرشم.
هیچ فرصتی نمیمونه برای آپدیت اینجا و یا کار دوست داشتنی و لذت بخش
سر زدن به دوستان و نوشتن براشون.
در گیر یک پروژه بزرگ هم هستیم که تموم بشه اطلاع رسانی میشه در اولین فرصت!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی