فقط اومدم بگم عاشقتم مامانی
عاشقتم
بیشتر از هر زمان دیگر
بدون هیچ دلیل خاصی
همین جوری
غلیان میکنه حسم بهت
همه مهربونیها و بهونه گرفتن ها و روزگارم رو سیاه کردنهات رو دوست دارم
همه بوسه های ناگهانی یا گریه های ناگهانیت رو دوست دارم
نخوردنهات و یه دفعه خیلی خوردنهات رو دوست دارم
یه دفعه ای زدن زیر آواز و آهنگ و شعرت رو دوست دارم
اینکه تا میشینی تو ماشین بابا یا چشمت را از خواب باز میکنی با لحن امری میگی "آهنگ" رو دوست دارم قربون اون لحن رئیس مابانه ات که دستور پخش آهنگ صادر میکنی!
این که تا امروز دیدی قطره هات دستمه هر چی دستت بود و انداختی و به خودت بلند و هراسان گفتی "بدو، بدو!" و دویدی رو دوست دارم
این که آب سیبت رو که خوردی گفتی "آب سیب خورد، به به! " رو دوست دارم
این که وسط گریه هات و خود زنیهات سر بستن کش مو به موهای سرت دستور شکلات دادی رو میمیرم براش
اینکه وسط غذا خوردن با یک لبخند بد جنسانه بر لب پا میشی رو صندلی غذات وایمیسی و بر و بر من رو نگاه میکنی تا ببینی کی جیغ میزنم سرت و صبرم چقدره رو دوست دارم
اینکه من بهت لقمه کوچیک نون و خامه تعارف میکنم میگی نـــــــــــــــــــــــــــــــــه و تا میزارمش زمین یه لقمه چپش میکنی رو دوست دارم
اینکه از نه گفتن به من لذت میبری رو دوست دارم
اینکه موقع شستشوی تعویض پوشک علیرغم تذکر و خواهشهای من هر جور شده به تنت کش و قوس میدی تا دستت رو برای فضولی به کرم و صابون و مسواک و ... برسونی دوست دارم بدجنس کوچولوی من
اصلا هر چی که از تو یا برای تو هستش رو دوست دارم خانوم جون
خیلی مخلصم
خیی چاکرتم
دیگه چی بگم که یه کم خالی شم از این همه حس؟
مرسی عسلکم از اینهمه حس خوب
مرسی که پدرم رو در میاری و مثل اسب ازم 24 ساعته کار میکشی!
مرسی که هستی و با بودنت هر روز قشنگتر و تازه تر از هر زمان دیگریه
مرسی که هستی
خدا جونم مرسی که او هست...