تولد بیست ماهگی و اولین تجربه نی نی پارتی ما
امروز بیستمین ماهگرد تولد آدرینا بود و باور کردنش سخته که فقط چهار ماه دیگه آدرینا دو ساله میشه! سیر تغییراتش انقدر سریع و تند و متنوعه که واقعا ازش جا موندم.
این ماه تفاوتی که جشن ماهگرد آدرینا داشت این بود که این اولین نی نی پارتی در منزل ما بود و ما امروز میزبان سه تا از دوستان هم کلاس آدرینا و ماماناشون در سلاله بودیم . تازه یکی از مامانها که توی عید فرزند دومش رو هم به سلامتی به دنیا آورده بودن همراه با هر دو نی نی و پرستار مهربون و بی نظیرشون اومده بودن.
خلاصه بعد از کلی شیطونی و بازی و دعوا و بخور بخور و نا نای نا نای شمع کیک رو هم بچه ها به اتفاق فوت کردند و بعد هم شروع کردند مثل موش هی بهش انگشت زدن و هی خوردن! به همدیگه هم با انگشت کیک دادند! تماشای این لحظه هاشون خیلی قشنگ بود .
فقط آدرینا نمیدونم چرا متاسفانه یکی از نی نی ها رو چنگ زد حسابی. خیلی خیلی ناراحت شدم. انگار سر یه اسباب بازی دعوا داشتند. از طرفی خوب اولین بار بود به نوعی که آدرینا تمرین مشارکت در در اختیار داشتن چیزی رو داشت و شاید برای یه بچه هضمش سخت بود که یه دفعه دار و ندارش در اختیار دیگران باشه. ولی جالبه که بچه ام طفلک واقعا بعد از رفتن آخرین مهمانمون خیلی خیلی کلافه شد و نشست به بغض و گریه و نی نی گفتن. همش میخواست بره سمت در نی نی رو بیاره تو. الهی عزیزم
عصر هم بعد که بابایی اومد با کیک نصفه نیمه دوباره عکس و شمع فوت کردن داشتیم چون به باباش گفتم به جان خودم نمیشه . همیشه ماهگرد ها عکس سه تایی داریم با کیکش. چرا الان نداشته باشیم
خلاصه بعد از سه روز تلاش و برنامه ریزی و کار و رتق و فتق امور مربوطه این بود شرح یه روز خوب و شلوغ و پر از بدو بدو و هیجان