آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

وقتی نمینویسی احتمالا یعنی که...

1392/12/3 3:44
نویسنده : الهه
364 بازدید
اشتراک گذاری

که دخترت بلاچه  شده و رمقی برایت باقی نمی گذارد

- که خیلی گرفتاری و سرت شلوغ و انرژیت کم و محدود است

- که خیر سرت به توصیه متخصص شبها کامپیوتر را خاموش میکنی و پای سیستم نمینشینی که مثلا بتوانی به بیخوابی مزمنت که دارد شالوده زندگی ات را از هم میپاشد غلبه کنی ولی زهی خیال باطل

- که روزها  دخترکت تا کامپیوتر را روشن ببیند مثل قوم مغول با حمله جانانه پدر تو و کامپیوتر را در میآورد

- که اگر پای لپ تاپ هم بنشینی انقدر جیغ و داد و گریه برای دستیابی به این جعبه جادویی دخترکت میکند که عطایش را به لقایش میبخشی

- که انقدر دخترکت شیرین و خواستنی و سرو زبان دار شده که میخواهی لحظه ای را از دست ندهی و اکثر اوقات یا محو خودش هستی یا فیلم ها و عکسهایش

- که مثلا میخواهی بیشتر غذای خانواده غذای سالم خانگی باشد و این یعنی وقت بیشتر در آشپزخانه و وقت کمتر برای علایق دیگر شخصی مثل با نی نی وبلاگی های عزیز و دوست داشتنی بودن

- که اینروزها قاچاقی با گوشی برای چند ثانیه می آیی نت و با گوشی نمیتوانی حتی نظر بنویسی یا جواب بدهی، مطلب گذاشتن پیش کش

- که انقدر خسته میشوی که حتی ساعتهای دم صبح که معمولا مطلب میگذاشتی مغزت و انگشتانت کشش فکر و نوشتن را ندارد

- که انقدر ننوشته ای که دیگر نوشتن و رشته کلام از دستت در رفته

-که انقدر حرف و اتفاقات  ننوشته زیاد است که دچار تشتت فکر و در نتیجه بلاتکلیفی ذهنی میشوی و مثل عاجز ها هیچ کاری عملا نمیتوانی برای وبلاگت کنی

- که وقتی به وبلاگ دوستانت سر میزنی گاهی کلی هم به خودت امیدوار میشوی چون بیشتر دوستانت هم از تو دست کمی در ننوشتن ندارند و تو هم که بی جنبه سریع بد آموزی میشود برایت و سوء استفاده میکنی!

- که دخترت دچار بی نظمی خواب شده و تا مینشینی پای سیستم جیغ و دادش هوا میرود و از خواب پا میشود و این یعنی یک ساعت دیگر  رفتی سر کار

- که کار بابا خیلی خیلی بیشتر شده(نیست که قبلا کم بود! ) و حسابی دست تنها و پر کاری و وقت از طلا هم قیمتش گذشته

- که یک سری اتفاقات و حوادث عجیب و غریب و بسیار وقت گیر که به طور معجزه آسایی به خیر گذشته افتاده که الان حیرانی که یعنی واقعا به خیر گذشته

- که دخترکت چسب به تمام معنی شده، یعنی تازه یادش افتاده بغلی شود و برای لحظه ای- واقعا حتی برای لحظه ای- از تو حتی فاصله نگیرد

- که...

شاید همه اینها و هیچ کدام اینها یا خیلی چیزهای دیگر

ولی وقتی نمینویسی حس بدی داری. یک جور بدی که دقیق نمیدانی که چیست و توصیفش چیست

تازه خبر خوب اینکه یک عالمه کارهای اورژانسی و مهم در هفته هایی که همین طوری هم هفته های پر کار هستند داری

یعنی جان سالم به در میبرم؟

یعنی تا قبل عید اینهمه کار عیدانه و بقیه کارهای فوق برنامه انجام خواهد شد در حالی که باید از دخترکم هم به شدت و حدت مراقبت و محافظت کنم؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان مهيار
4 اسفند 92 2:41
بله بله دركتون ميكنم ، موفق باشيد ، ما فقط دلمون تنگ شده بود شما راحت باشين خانمي
الهه
پاسخ
در دیزی بازه ولی ما را نیمچه حیایی هست خوب خواهر جان!
مامانی باران
5 اسفند 92 12:27
ای خدااااااااااااااا یعنی بند به بند این مطلب رو کاملا از اعماق وجودم درک میکنم و میدونم که چقدر سختـــــــــــــــه... نگفته پرواضح بود تمام این احتمالاً هااااااا.... من که قبلا هم گفتم بازم گلی به همت شما که در این خانه مجازی خیلی خیلی از من فعال تر و به روز هستید و هزار بار زنده باد به این انرژی مادرانه که داری و علاوه بر اون به من هم انگیزه و انرژی میدی دوست عزیزم
الهه
پاسخ
فدای شما، راستی نمیخواهید در مورد نظرتان در مورد فعال بودن بنده تجدید نظر بفرمایید؟! البته فعال هستما آمـــــــــــــا خسته ام! راستی مایه شادماینه تونسته باشم انرژِ به شمای نازنین بدم ولی این چوبکاری و اظهار لطف شماست و الا من کجا و این موهیت ها مجا؟
عاطفه
6 اسفند 92 19:41
میبینم امیر پارسا دو تا شده ! من با این احساس شما شدید شریکم.
الهه
پاسخ
بله، کلا خصلتهای خوب قابلیت تکثیرشون بسیار بالاست!
مامان مریم
7 اسفند 92 10:26
اجازه هست اینا رو تو وبلاگ خودم کپی کنم ! باز خوبه الهه جان همینارو نوشتی حالا دیگه حسابی بدآموزی کردی احتمالا واسه عروسیه مهتاب پست میذارم
الهه
پاسخ
اجازه زمین و زمان ما دست شماست. اصلا بیا سند شش دانگ کل این وبلاگ رو به نامت کنم خواهر! چه قابله؟! در ضمن تو رو خدا از این شوخی ها نکن که قلبم می ایسته ها