آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

هر ماه، در چنین ساعت و چنین شبی...

1392/2/9 3:05
نویسنده : الهه
221 بازدید
اشتراک گذاری

هر ماه چنین ساعت و چنین شبی به روز 9.6.1391 فکر میکنم و خواهم کرد، اولین عکس مشترکمان در اتاق زایمان را خواهم دید و بی اختیار اشک از چشمانم سرازیر خواهد شد. صورت بی نهایت کوچک و براق و سفیدت را باز لمس خواهم کرد برای اولین بار، برای اولین بار تو را خواهم دید و برای اولین بار ... مادر خواهم شد.

کاش علاجی بود بر اینهمه اشکی که بی اختیار سرازیر میشوند و مرا بیش از پیش با تو میبرند به دریایی از یاد  اولین های بی بدیل. 

چقدر کوچک  و آسیب پذیر بودی نازنینم، چه گریه عمیق ولی کم صدایی سر میدهی وقتی پرستار تمیزت میکند و مراقبت است. 

چقدر سختی کشیده ای ناز گلم. کاش انقدر الان راحت باشی که ارزش آنهمه سختی کشیدن را داشته باشد. مادر جانم الان که خوبی گل دختر کم؟ الان که راحتی؟ ولی میدانم الان هم کلی داری زحمت میکشی برای تک به تک مراحل رشد و بالیدنت.

عزیزم ببخش که به خاطر اینکه پدر و مادرت شویم  و شما دختر گلی ما  ، اینهمه متحمل زحمت شدی و میشوی و خواهی شد. چطور از شما تشکر و قدردانی کنیم از اینهمه مرارت؟

خدا کند از زندگیت و از اینکه دختر گلی ما هستی راضی باشی همیشه که اگر غیر از این باشد مادر هرگز خود را نخواهد بخشید.

دختر گلی من، بهترین ها را برایت از خدا میخواهم، بهترین ها را مادرم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)