آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

مامان بهترین اسباب بازی آدرینا جان!

1392/3/16 1:42
نویسنده : الهه
266 بازدید
اشتراک گذاری

موهامو ضربدری، یه طرفی، دو طرفی میکشی

گوشام رو میپیچونی و میکشی  تا جایی که زور داری و ممکن باشه، فکر کنم داری آزمایش علمی میکنی ببینی این زائده های بی مصرف رو میشه کند یا نه

چشام رو با ناخونات در میاری

از هر گوشه خونه که ببینی من رو، اسباب بازیهای بی جان رو ول میکنی میدوی میایی که کمی با این اسباب بازی بزرگ و متحرک ,  و جاندار سر گرم بشی

موقع شیر خوردن که دیگه چی بگم، به علت  معذوریت اخلاقی نمیتونم بیان کنم!

بلا نمیمونه سرم در نیاری

یعنی کنده کاری شده پوست سینه و گردنم از دستت خانوم خانوما

دراز میکشم رو گلوم مینشونمت، پاهاتو دو طرف صورتم میذارم که باهم شعر بخونیم، بازی کنیم، شادی کنیم ولی با دستات چشم و چال برام نمیذاری

ولی اون وسطا یه لبخند ملیحی تحویلم میدی که گوشهام رو در جا نیم متر دراز میکنه و بیشتر عاشقت میشم!

بعدشم در همون حالت که نشستی خودت رو به ضرب میندازی رو دل مامان، در اون لحظه حس میکنم الانه که دل و روده ام بزنه بیرون ولی تا بتونم به خودم بیام و ببینم چی به چیه یه بار دیگه هم از همون ضربات نثارم میکنی. یعنی همچین خودت رو از پشت سرت رو دل مامان ول میکنی که انگار اسکارلت بر باد رفته خودش رو رو تشک پر قوش ول میکرد!

ناخونهاتم که ماشالله، الان بگیرم یه ساعت دیگه باز تو گوشت و پوستمه

علاقه ات به دستو پاهای مامان رو که دیگه نگو

ناخونای پای مامان که لاک قرمز دارن هیجان انگیز ترین موجود زندگیته ظاهرا!

یعنی شب و نصفه شب فرق نمیکنه، به محض اینکه چشمت بیفته بهشون یه کله خیز برمیداری بگیریشون

دختر اینهمه اسباب بازی داری، یعنی همه اونا یه طرف مامان یه طرف، بله؟!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نازی
16 خرداد 92 21:02