ما سیزده ماهمون شد!
در این روزهای به غایت شلوغ و پر کار هر کاری کردیم دلمون نیومد که هیچ گرامی داشتی برای اون روز عزیز در زندگیمون - یعنی روز به دنیا آمدن نازنین دخترمون - انجام ندیم.
تصمیم گرفته بودیم ماهگرد ها تا پایان سال اول باشند ها، ولی این دل که دل نیست آخه! دیدیم می ترکیم اگر هیچ کاری برای عرض ادب و ارادت به دخترمون انجام ندیم. تازه شرایط طوری مهیا شد که بدون هیچ برنامه ریزی قبلی مامان بزرگ و خاله بزرگه هم مثل همیشه در کنارمون بودند برای امشب.
خلاصه این طور شد که در اقدامی انقلابی و ضربتی یی هو بازم تفلد بازی شد!
کیک سیزده ماهگی شازده خانوم ما
تازه بابایی هم یه عالمه کادوهای خوشگل یی هو رو کرد و ما امروز بعد از اینهمه سال تازه فهمیدیم که بابا جان در گوشه ای از انباری کادو دانی دارند در حد بوتیکهای بهار! پر از عروسک و جی جی برای دختری و مامان دختری! حضرت ایشان بعد از پی بردن ما به محل اختفای گنجینه کادوهایی که سر صبر تهیه میشوند و در کادو دانی برای استفاده در شرایط فوری ذخیره می گردند آهی از ته دل کشیدند و فرمودند: وای باید دنبال یه جای جدید برای کادوهام باشم!
کادوهای بابایی شامل یک کاپشن، یک پیراهن کاموایی خیلی خیلی گوگولی و یک عروسک خیلی ملوس
تولدت بازم مبارک دختر گلی من! ماه پیش اینموقع داشتیم برای جشن تولد یکسالگیت میترکوندیم ولی انقدر این یک ماه شلوغ بودیم و انقدر شازده خانوم شیطون شدند که واقعا هنوز هیچ فرصتی نشده برای پستهایی که دوست داشتم برای جشن تولد یکسالگیش بگذارم.
تا همیشه دخترم شاد و سلامت باشی مادر.