ما هفت ماهه شدیم!
ما هفت ماهه شدیم و من امشب حسابی به آدرینا نگاه کردم و به این دریافت رسیدم که زودتر از اونی که فکرش رو کنم آدرینا دختر بالغ و رشیدی خواهد شد ، انقدر زود که از همین الان دارم ازش جا میمونم، حیف خستگیها و وقت کم آوردنها، حیف که میدونی باید بیش از این وقت و موقعیت رو درک کنی ولی بیش از این در توانت نباشه... کاش استثنائا این روزها و این دقایق برای من کش می آمد تا بیشتر و بهتر مز مزه کنم بودن با فرشته کوچکم را...کاش کمتر ذهنم درگیر بود و میشد که فقط و فقط با دخترکم پر باشم. بله بله میدونم، اینا افسوسهای دیرینه بشری هستند. پس عجالتا بزن زنگ رو به افتخار پر شدن هفت ماهگی فرشته ای کوچک.
پی نوشت: یک عالمه اتفاق و اولین ها مثل اولین 4 شنبه سوری و اولین عید تو این مدت بوده که در وبلاگ هنوز درج نشده. امیدوارم بتونم این کار رو انجام بدم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی