به این میگن تله پاتی!
انقدر ناز و عمیق خوابیده ای که تمام ناز و نوازشهای عاشقانه مادرانه ام هم برای بیدار کردنت کفایت نمی کند، می خواهم بیدارت کنم که پوشکت را عوض کنم و شیر حسابی بخوری که مطمئن باشم سرویس تکمیل و بی نقص است، ولی نه که نه! قصد بیدار شدن نداری که نداری، بعد از تلاش چندین و چند باره و تغذیه خواب و بیدار تسلیم میشوم . با خودم فکر میکنم خوب منم که از 4:30 صبح بیدارم ، من هم یه چرتی بزنم، و درست زمانی که میخواهم سر به بالین بگذارم من را با صداهای پر عشوه و نازت -چیزی میان گریه وخنده- احضار میکنی که هه هه! زهی خیال باطل! خوب تله پاتی باید یه چیزی شبیه این باشد! نتیجه یک ساعت بازی و شعر و ناز و نوازش و پوشک بازی و ساعت بازبودن بودنت از قید پوشک و تمیزکاری و البته یک عالمه عکس و فیلم خوب از مهارت تازه به دست آمده غلت زدنت! چه رازیست که این داستان بار ها و بارها بین من و شما تکرار میشود دلبندم؟! تله پاتی هر جوریش خوب و دلچسب است مادر! حتی اگر ازنوع کنفت کردنی باشد!