آدرینا سعی میکنه اسم خودش رو بگه!
صداش میزنم و میگم: آدرینـــــــــــــــــــا
نگام میکنه و میگه: آ دِ دِ!
به روی خودم نمی آرم و بازم میگم: آدرینــــــــــــــــــــــــا
بازم با همون لحن و تن صدای من میگه: آ دِ دِ!
و باز هم و باز هم...
خوب معلومه دیگه بدش چی میشه، مگه من دلم از آهنه، میپرم ماچ مالیش میکنم دیگه!
پی نوشت: الان که سر این پستم صداش از تو هال میاد داره به نازکترین و نرمترین و ظریفترین و مهربانانه ترین صداها میگه: آدر ِآآآآآآآآآآ!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی