در آستانه شش ماهگی - 2
به یکباره میبینم که دیگر آن طفل آسیب پذیرنیستی، انگار دیگر از نوزادی در آمدی، یک جور خاصی بالغ شدی انگار! و به یکباره هم خوشحال میشوم و هم خودم به خودم تذکر میدهم که هان الهه خانم، قدر لحظه ها را بدان، لحظه ها را خوب خوب مز مزه کن، به زودی دختر گلی یک خانم جوان و زیبا خواهد بود و آنروز مادری کردن در حقش میشود به رسمیت شناختن هویت و فردیت و استقلالش و پذیرش خواسته اش برای دوری از تو و تنهایی و استقلال و با عزیزانی دیگر بودن. پس الان که میخواهد و میخواهی تا هر آنجایی که میتوانی با او باش، لمسش کن، در آغوشش بگیرو ببلع هوایی را که در آن با یک فرشته نفس میکشی. دوست داشته باشیم یا نه این روزها با همه سختی ها و شیرینی های غیر قابل وصف زودتر از آن...
نویسنده :
الهه
13:54