آدریناآدرینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

آدرینا : شازده خانم خانه مامان الهه و بابا مهدی

آدرینا به مامان مزه گاز با نیش دندان رو چشاند!

یکی از خوشمزه ترین دردهای دنیا رو ساعاتی پیش چشیدم و دخترم با نیش تازه روییده دندان جلوی پایین مادر رو گاز گرفت! ای جونم! ای مبارکت باشه! یعنی دندونت در اومد مادرم؟! یعنی راحت میشی کم کم از اینهمه خارش و کلافگی؟ در اینجا جا داره از دکترت که از ماه ششم تولدت تا کنون هر ماه ما رو به ماه بعد برای تزریق ویتامین دی پاس داد تشکر ویزه کنم! واقعا دستتون درد نکنه، جدا پدرمون دراومد! به طور غریبی خوشحالم، خیلی خوشحال. انقدر ذوق کردم که دلم داشت می پکید! یه عــــــــــــــــــــــالمه خبر هم هست ولی کو وقت؟! حتی نمیشه گزیده ای از اهم اخبار رو فعلا به اطلاع شنوندگان عزیز رساند. ولی فعلا خوشحالی و درد شعف انگیز این دانه طلایی خفته در زیر پو...
5 شهريور 1392

صدای نفس های تو ، صدای پای زندگی

ای خوبترین ای پاکترین صدای آرام نفسهای دوست داشتنیت اصیل ترین فریاد زندگیست آرام و نجیب،منظم و آهنگین نفس میکشی زندگی را وبا هر نفس دلم را مالش میدهی با هر دم و بازدمت عاشقتر میشوم بیچاره تر و گرفتارت می شوم   با هر نفست مرا بیشتر به درون خود می کشی و من را بیشتر از خود بیگانه و با خویشتن خویشت آمیخته  میکنی حالم دقیقا حال قربانی بیچاره ایست که تازه فهمیده که برای همیشه دل از کف داده و حالا دیگر به نفسهای معشوق محتاج گشته...محتاج ببین با من چه میتوانی کرد؟ ببین که فقط با یک نفست چه به حال من و دلم میتوانی آورد ببین فقط با یک نفست من را تا چندمین آسمان عاشقی پر و پرواز دادی ببین چه عاشقم ببین چه شور...
1 شهريور 1392

در وانفسای بلوای دیروز ما در امر ماکارونی خوردن و نانای کردن به استقلال کامل رسیدیم!

دیروز با همه جیغ و دادها و بهانه گیریها و گریه زاریها در برگیرنده دو تا از اولین های شیرین هم بود. یکی اینکه ما سر پا و ایستاده بدون تکیه به جایی نه تنها حسابی قر به کمر دادیم بلکه دستهایمان را هم در هوا تکان داده و پاهایمان را هم خم و صاف مینمودیم و بدین ترتیب اولین جلسه انجام حرکات موزون مستقلانه و کامل و سراسری را تجربه نمودیم که لازم است بگوییم: آخ جون! آخ جیگر! آخ عسل! آخ قرتی ! و دیگر اینکه در راستای ایجاد تنوع در برنامه غذایی و به نیت شکانده شدن اعتصاب غذای دختر گلی مامان در اقدامی انتحاری یه فقره ماکارونی فرد اعلای پر و پیمان درست کردند که دختر خانم لطف کردند مقادیری  هر چند اندک از ماکارونی را بلعیدند! که لازم است باز هم بگ...
26 مرداد 1392

دختره اینجا نشسته، زاری میکنه، گریه میکنه، از برای چی آخه؟

روز جمعه 25 مرداد ما هم برای خونه و هم برای راه پله و پارکینگ ساختمان کارگر برای نظافت  داشتیم . بسی با بابا تلاش کردیم که کمترین خللی در برنامه روزانه دختر گلی ایجاد نشه ولی دخترمون امروز رو goog mood (معادل فارسی درست درمون این اصطلاح رو واقعا  بلت نیستم! ) نبود که نبود.  با بهانه، بی بهانه، کم کم و یا یه دفعه ای ، راستکی یا اشک تمساحی ،با دلیل یا بی دلیل، خلاصه که امروز فقط جیغ زدی و گریه کردی و داد و بیداد و بد اخلاقی کردی.  تغییر دکوراسیون دادیم تا کمی فضای بازی و ورجه وورجه ات رو باز تر کنیم . شما هم حالا به میز تی وی و همه بند و بساطش دسترسی داری. بهت اجازه دادیم هر بلایی دلت خواست سر وسایل الکترونیکی بیاری. گف...
26 مرداد 1392

فقط برای تو؟! نه نه! فقط برای غذا خوردن تو!

در راستای تلاشهای مذبوحانه دائمی مامان برای غذا خوراندن، شیر خوراندن و داروخوراندن  به شما هر چند وقت یکبار ادوات و تجهیزاتی خریداری میشه در حدی که الان یه جورایی  تو خونه مون واسه خودمون یه مجموعه دار به حساب می آییم ! آخرین بار یکشنبه 6 مرداد رفتیم براتون اینا رو همراه با یک تاب برقی که صندلی غذا  هم میشه خریدیم به امیدی که  مجموعه این وسایل  حتی یک اپسیلون بتونه خوراندن انواع چیزهایی که باید بخوری رو تسهیل کنه البته از اونجایی که مگه میشه رفت بیرون ولی جی جی می جی واسه دختر گلی نخرید؟! اینا رو هم براتون خریدیم خانوم خانوما  بعد هم از اونجایی که من و شما خیلی بیرون نمیریم و اونروز از قضا...
25 مرداد 1392

یکی از منظره های دلپذیر صبحگاهی در خانه های نی نی دار

سر صبح وقتی مامان بیدار میشه و یه کم جمع و جور میکنه و یه چیزایی رو میزاره داخل سینک ظرفشویی همان صحنه وقتی شازده خانم بیدار شده و لطف کرده یه کوچولو از صبحانه مخصوص مامان پز میل کرده البته بر همگاه واضح و آشکار است که اینها گوشه بسیار کوچکی از ظرف و ظروف و ریزه میزه های مورد استفاده قرار گرفته میباشد و الا که چه کسی ست که نداند برای یک وعده غذاخوردن نی نی ها باید کل خانه و آشپزخانه کن فیکون گردد؟! الهی زنده و سلامت باشند و کن فیکون کنند و البته کمی غذا هم بخورند! ...
24 مرداد 1392

مقدار غذا و خواب لازم برای نی نی های یازده ماهه

تو سایت بی بی سنتر (www.babycenter.com) که یکی از معتبرترین وبسایت های اطلاعاتی و آموزشی و علمی و تجربی در دنیاست این دو تا جدول رو برای خواب و مقدار غذای لازم نی نی های یازده ماهه پیدا کردم و به  این نتیجه رسیدم  که  به نظر میاد در مورد غذا ما اشتباه راهنمایی میشیم و میشه واقعا کمتر سخت گرفت. گفتم شاید به درد بقیه مامانها هم بخوره. پیش به سوی زندگی آسانتر! مطالب اصلیش رو سبز کردم. Age Nighttime Sleep Daytime Sleep * Total Sleep 1 month 8 8 (inconsistent) 16 3 months 10 5 (3) 15 6 months 11 3 1/4 (2) 14 1/4 9 months 11 3 (2) 14 ...
23 مرداد 1392

آدرینای طوطی سخنور و آوازه خوان!

هر کلمه و صوتی رو تقلید میکنه! به یه شکلی و به یه نوعی برای خودش الفاظ و اصوات رو تقلید میکنه . مثلا میگم "بریم" میگه "بری" میگم " یخچال" میگه " یخی" میگم "بچه" میگه " بچ" یعنی اول لفظ رو تقریبا به عینه ادا میکنه ولی آخر لفظ رو یا حذف میکنه یا با تغییر تلفظ میکنه ولی میدونید قشنگترین تکرار و تقلیدش چی بود که نصفه شبی اشکم رو در آورد؟ یه شب از اون شبایی که موقع لالا و بعد از کارهای خواب و کرم بازی و چی و چی برای بار دوم در عرض کمتر از یک ساعت تصمیم گرفته بود نازنینم دستشویی بزرگ کنه بعد از دفعه آخر و به رسم همیشگی مراسم پوشک کنان که کلی بازی و شادی و خنده  و قربان صدقه و زیارت پاهای خوشگل کوچولوشو داریم مثل همیشه نازش کردم ...
22 مرداد 1392

شیرین کاری روز 20 مرداد 92!

تا الان فکر کنم بر کسی پوشیده نمانده باشه که آدرینا دختر خیلی خوش خوراکی نبوده و برای غذا خوراندن بهش مامان بیچاره به کمک بابا چه روشها و اداها و اصولها و ... رو به کار نبسته تا دخترش بهتر غذا بخوره در این راستا ما از هر وسیله ای- یعنی واقعا هر وسیله ای که بهش فکر هم نتونید بکنید ! - استفاده میکنیم برای پرت کردن حواس آدرینا و نمایش و جلب توجهش تا اون وسط مسطا بتونیم یه قاشق غذا بگذاریم دهنش. از کش سر و گل سر مامان بگیر تا در قوطی و قطره چکان و گوشت کوب و مثلا یه جعبه دارو که توش چیزهای ریختیم که صدا بده و در قوطی شیر خشک  و انواع قاشق و نوارهای پارچه ای و ... چه و چه. یعنی اصلا یکی از درگیریهای فکری هر روزه  من یافتن وسایل جدیدی ...
21 مرداد 1392